چرا فیس بوک در ایران فیلتر شد؟
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
چرا فیس بوک در ایران فیلتر شد؟
نوشته شده در پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390
بازدید : 1553
نویسنده : امير محمدي
پرسش وقتی جدی تر خواهد شد که بدانیم چنین شبکه های اجتماعی در برخی دیگر از کشورهای جهان نیز فیلتر هستند. تازه ترین نمونه بنگلادش و پاکستان که به دنبال انتشار کاریکاتورهایی علیه پیامبر اسلام(ص) سایت فیس بوک را فیلتر کردند. برخی کشورها نیز سیاست شبکه های اجتماعی وطنی را در پیش گرفته اند. در چین شبکه اجتماعی کیوکیو (QQ) با سیصد میلیون کاربر، دومین سایت این کشور و اولین شبکه اجتماعی محسوب می شود. دومین و سومین شبکه‏ی اجتماعی پرطرفدار نیز مالکیتی چینی دارند. در روسیه و کشورهای تحت نفوذ فرهنگی آن از جمله قزاقستان و بلاروس نیز شبکه اجتماعی روسی وی.کنتاکه (V Kontakte) حرف اول را می زند. همچنین شبکه اجتماعی اودنوکلاسینیکی (Odnoklassniki) از محبوبیت بالایی برخورد است و در روسیه دوم و در گرجستان و قرقیزستان اول است. در کشورهای عربی نیز شبکه اجتماعی مکتوب (Maktoob) محبوبیت قابل توجهی دارد و در چند کشور در رده نخست قرار گرفته است. (medianews.ir)

سالها پیش مک لوهان در کتاب مشهورش با عنوان "رسانه پیام است" به نکته مهم اشاره کرد که رسانه ها صرفا ابزار انتقال داده ها نیستند و هر رسانه ای واجد تضمنات نهان و عیانی نیز هست، هرچند که این جمله مک لوهان در فضای تفسیری فردیدیون بسیار بد فهمیده شد و در فضایی شدیدا سیاست زده و در واکنشی کاملا انفعالی، رسانه ناقل ذاتی خصلتهای بد فرهنگی غرب معرفی شد، و باب تامل در باب فحوای اصلی مک لوهان بسته شد، امیدوارم که این نوشتار فتح بابی باشد.

انواع رسانه و نظام های سیاسی

رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی یک ابزار اطلاعاتی بی طرف یا صرف یک وسیله ارتباطی نیستند بلکه هر تکنولوژی ویژگی های خاصی را در بر دارد و جنبه های خاصی از واقعیت را برجسته می سازد. هر تکنولوژی گونه ای خاص از تعصب نسبت به فضا و زمان است. از آن رو که تکنولوژی ها اطلاعاتی که به انسانها می رسد را فیلتر می کنند، بر درک وتصور انسانها اثر گذارند. تکنولوژی مسلطی که یک فرهنگ از آن بهره می گیرد بر آنچه که مردم درک می کنند و بر محتوای ارتباطی آنان اثر گذار است. می توان استدلال کرد که رسانه های ارتباطی مشخص تمایل دارند سیستمهای سیاسی مشخصی را حمایت کرده و حتی رشد دهند. یک تکنولوژی رسانه ای خاص بر ساختار دانش و نحوه حکومت بر سیستم فرهنگی تاثیرگذار است. برخی فن آوری ها می توانند به مثابه یک نیروی اجتماعی که سازمان اجتماع و فعالیتهای آن را متاثر می سازد، عمل کنند. تکنولوژی ارتباطی مسلط عمیقا نه تنها سیستم سیاسی بلکه ثبات فرهنگی یک ملت را متاثر می سازد. فرهنگهای ناظر به تکنولوژی های خاص با برخی گونه های نظام های سیاسی سازگارترند.

رسانه ها به سه دسته اصلی رسانه های شفاهی، مکتوب و الکترونیکی تقسیم می شوند که هر رسانه ای فرهنگ خاص خود را پدید می آورد. به نظر می رسد که هویتهای مبتنی بر فرهنگ های مکتوب یا شفاهی،  تمدن را به صورت امری استمراری و در حال تداوم هویت یابی می کنند در حالی که فرهنگهای الکترونیک تمدن را با تغییر و پیشرفت هویت می بخشند و بیشتر با الگوهای رفتاری فردگرایانه، سازگار هستند.

فرهنگ های شفاهی که عمدتا بر خطابه و سخنرانی استوار هستند، معمولا با حکومت از سوی صاحبان تجربه و حکمت و شیوه های محافظه کارانه سازمان سیاسی سازگار است. سرشت یک فرهنگ شفاهی بر جمع و کلیت استوار است و تعاملهای اجتماعی آنی و ناظر به حفظ جامعه است. شبکه های تلویزیونی و رادیویی که در آنها تعامل با مخاطب اندک است را نیز باید در زمره فرهنگهای شفاهی قلمداد کرد. رسانه های شفاهی برای نظام های سیاسی که آرمان ارسطویی- افلاطونی تربیت شهروندان را دنبال می کنند رسانه های مطلوبی هستند.

فرهنگ های مکتوب فردگرایانه تر از فرهنگهای شفاهی هستند. خواندن، یک تجربه فردی است. در لحظه ای که فردی متنی را می خواند، او تنهاست و دانش نیز تاحدودی نتیجه یک تلاش و تجربه فردی است. فرهنگ های مکتوب مستعد پرورش روشنفکر هستند.

 فرهنگ های الکترونیک اتفاقا از فردگرایی فاصله گرفته و تعامل مستمر با گروه هایی متشکل از دوستان یا همفکران را گسترش می دهد و با یک دموکراسی مشارکت گرایانه، رادیکالیسم و حتی آنارشیم سیاسی سازگار است. تمایزهای سنتی میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی را از میان می برد و تغییرات اجتماعی و فردگرایی را تعمیق می بخشد و وابستگی به اقتدارهای سنتی را کاهش می دهد. (McMahan & Chesebro, 2003; 127-132) ویژگی هایی چون تعاملی بودن، همزمانی ارتباط، فراگیر بودن و متمرکز نبودن شبکه اینترنت را از رسانه های جمعی سنتی متمایز می سازد. برخی بر این باورند که اینترنت شاید عصر جدیدی از دموکراسی مشارکتی و شورایی را در مقام حوزه عمومی سیاسی پدید آورد. دموکراسی نوین مشارکتی صورتی از دموکراسی است که برخی آن را ارمانشهری خوانده و به آن آتن بدون بردگان لقب داده اند. دولتشهر آتنی به شکل یک جماعت مجازی در اینترنت ظاهر می شود. این شبکه نقش آگورای اتنی (محل گردهآیی اتنیان برای تصمیمات جمعی) را به عهده می گیرد که در درون آن شهروندان آزاد به مباحثه درباره امور عمومی جامعه می پردازند (میناوند، 1385: 128)

شبکه های اجتماعی تنوع آفرینند نه غربی ساز

تاکنون عادت کرده ایم عرصه سیاست را به عرصه های جغرافیایی تقسیم کنیم، اما شبکه های اجتماعی جامعه را به پاره هایی همپیوند و پراکنده تقسیم می کنند. شبکه های اجتماعی الکترونیک خواسته یا ناخواسته سیاست را به سمت یک دموکراسی مشارکتی سوق خواهند داد. پیشترها تصور می شد که دموکراسی فرآیندی است لزوما غربی ساز اما امروزه این باور سست شده است. دموکراسی مشارکتی نوین مبتنی بر رسانه های الکترونیک، به تمامی اقلیتهایی که تاکنون به دلیل عدم دسترسی به رسانه ها، محو شده بودند، امکان سخن گفته و شنیده شدن خواهد داد و فرآیندی است پراکنده ساز و تنوع آفرین که به تمامی سلایق و گروه های موجود در جامعه امکان حضور و بروز و فعالیت می دهد. از همین رو برای تمام کشورهای دنیا، همزمان عرصه هایی از تهدید و  فرصت پدید آورده است.

ممکن است گفته شود نباید در باب نفوذ اینترنت اغراق کرد، پاسخ آن است که به نظر می رسد شبکه های ماهواره ای بر خلاف تلویزیون، کارکردی مشابه اینترنت یافته اند بواسطه کثرت، کاهش هزینه های تولید، و سهولت پخش برنامه ها، هرگروه قومی، دینی، سیاسی، فکری می تواند سخن را فارغ از کنترلهای مرسوم کنونی به گوشها برساند.

نکته مهم آن است که گسترش رسانه های الکترونیک لزوما و تنها به معنای رواج فرهنگ غربی نیست، اگرچه این هم هست. نباید از فعالیت گروه های اسلامگرا در شبکه اینترنت غافل شد و این شبکه را صرفا شبکه ای برای رواج اندیشه های غربی دانست؛ آنچه که بعضا در میان گروه های اسلامی با عنوان جهاد دیجیتال از ان یاد می شود. از این رو رسانه های الکترونیک می توانند فرصتی را فراروی دولتهای اسلامگرا همچون دولت ایران قرار دهند و دقیقا همین فرصت ماست که به تهدیدی برای کشورهای غربی تبدیل شده است. فراموش نکنیم رشد گروه های فعال اسلامگرا و نیز گروه های مخالف اسراییل در شبکه های اجتماعی غربی، به معضلی برای آنها تبدیل شده است.

تنوع آفرینی شبکه های اجتماعی مستلزم رواج نوعی مدارا نسبت به باورها و عقاید دیگران نیز هست، به همان میزانی که این شبکه می تواند گروه هایی اسلامی را در درون خود گسترش دهد، می تواند شبکه های ارتباطی میان دیگر سلیقه های جامعه که بعضا می تواند غیر اسلامی باشد را نیز گسترش دهد.

وضعیت ایران

مسئولین فرهنگی ما هنوز نگاهی سنتی به حوزه رسانه ها دارند و هنوز تصور می کنند که از طریق رسانه های شفاهی می توانند فرهنگ جامعه را از بالا شکل دهند، نگاه آنها به حوزه رسانه های الکترونیک نگاهی سلبی و مبتنی بر فیلترینگ و حفظ سرعت پایین اینترنت است. اگر بپذیریم در آینده نه چندان دور وضعیت شبکه های اجتماعی و اینترنت مانند سرنوشت ویدئو و ماهواره خواهد بود، بهتر است از هم اکنون دست کم به سمت وسوی توسعه شبکه های اجتماعی وطنی گام برداریم و مطالعات دقیقتر و بیشتری را بر روی تضمنات نهان و عیان شبکه های اجتماعی بر ساخت قدرت و سیاست داشته باشیم.

با توجه به آنکه جامعه ایرانی، جامعه ای مذهبی است، شبکه های اجتماعی می تواند مذهب را در این جامعه تعمیق بخشد، اما این مذهب با مذهبی که از سوی رسانه های شفاهی انتقال می یابد متفاوت خواهد بود. در رسانه های شفاهی، خطیب بعد از سالها تحصیل و تهذیب، اجازه حضور در پشت تریبونهای سخنرانی را خواهد یافت و اسلامی که عرضه می کند، اسلامی است محققانه و مستند به منابع دینی؛ اما مذهب عرضه شده در شبکه های اجتماعی، مذهبی پالایش شده نیست، از گرایشهای افراطی عمرکشان گرفته تا گرایشهای رقیق لیبرال در فضایی مبتنی بر گفتگو و البته هزارپاره به یارگیری خواهند پرداخت. مضافا بر اینکه گروه های سنی، زرتشتی، آشوری و... نیز با فراغ بال بیشتری به یارگیری خواهند پرداخت. دلالتهای قومیتی شبکه های اجتماعی در جامعه چندقومی ایران نیز نیازمند بررسی مجزا و دقیقی است.

خطاب این نوشتار به مسئولین فرهنگی کشور است که اکنون ساده ترین کار یعنی فیلترینگ این سایتها را انتخاب کرده اند، در گام نخست نیازمند آن هستیم که ماهیت و سرشت رسانه های نوین با انصاف و بدون پیشداوری هایی که مبتنی بر نگاه بدبینانه به رسانه است، مورد بررسی قرار گیرد و سپس تمهیدهای ممکن برای کاهش آسیبها در نظر گرفته شود.

از آنجایی که بنیان شبکه های اجتماعی بر نظارت عمومی مردمی است نه نظارت دولتی، نظارت دولتی بر شبکه های اجتماعی ره به جایی نمی برد، شاید بهترین کار برای فعالان و مسئولان فرهنگی کشور، تقویت و ساماندهی هسته های فرهنگیِ مذهبی مبتنی بر نگاه مستند به اسلام در محیط شبکه های اجتماعی برای بیشینه کردن پتانسیل یارگیری در این فضاست. اما نباید فراموش کرد این غایت که بتوان تمام یا حتی اکثر جامعه را بر اساس آموزه هایی که ما بدان باور داریم، تربیت کنیم، دیگر رنگ باخته است، سمت و سوی حرکت در بهترین حالت بیشینه کردن یادگیری است نه تمامیت طلبی آن.



:: موضوعات مرتبط: حوادث و اخبار موضوعات , ,
:: برچسب‌ها: چرا فیس بوک در ایران فیلتر شد؟ ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: